Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-06@04:07:44 GMT

خاطرات مادران ادیان مختلف از شهدای‌شان

تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۸۶۱۴۸

خاطرات مادران ادیان مختلف از شهدای‌شان

روز وفات حضرت ام‌البنین در تقویم رسمی کشورمان به نام «روز تکریم مادران و همسران شهدا» نام‌گذاری شده است.  این روز در سال جاری نسبت به سنوات پیشین متفاوت است چرا که فاصله نزدیکی با ولادت حضرت مسیح (ع) و آغاز سال نو میلادی دارد.

به گزارش ایسنا، یکی از عرصه‌هایی که زنان به خوبی در آن نقش خود را ایفا کردند، حضور در دوران دفاع مقدس است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ زنان به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور، وظیفه خود را برای حفظ میهن از تجاوز دشمن به نحو مطلوب انجام دادند.

این بانوان سربازان گمنامی بودند که بار سنگین تدارکات جبهه جنگ و برخی وظایف دیگر را بردوش می‌کشیدند. هجوم یک باره دشمن به مناطق مرزی و هم چنین بمباران‌های هوایی به شهرها ایجاب می‌کردند که زنان به صورت مستقیم در مناطق جنگی حضور پیدا کنند.

زنان و بانوان کشورمان در برهه‌های مختلف تاریخ انقلاب اسلامی به ویژه در دوران دفاع‌مقدس به خوبی از عهده رسالت و نقش آفرینی خود به عنوان مبارز، حمایتگر، راوی و مشوق مردان و  برآمده‌اند.

زنان ایران با یادآوری رفتار و سیره حضرت ام‌البنین، حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س)  و دیگر زنان قهرمان صدر اسلام، به وظیفه الهی و انسانی خویش در طول دفاع مقدس عمل کردند و اگر نبود، صبوری، عزم، همت، ایثارگری و کمک رسانی آنها چنین مقاومت پیروزمندان‌های در آن دوران شکل نمی‌گرفت.

روز وفات حضرت ام‌البنین در تقویم رسمی کشورمان به نام «روز تکریم مادران و همسران شهدا» نام‌گذاری شده است.  این روز در سال جاری نسبت به سنوات پیشین متفاوت است چرا که فاصله نزدیکی با ولادت حضرت مسیح (ع) و آغاز سال نو میلادی دارد. بنابراین جا دارد یادی از مادران شهدای مسیحی و سایر پیروان ادیان الهی و ابراهیمی داشته باشیم.

شهید وارتان آبراهامیان از شهدای مسیحی کشورمان است. در اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران او نخستین شهید اقلیت‌ها در جریان انقلاب اسلامی ایران است.

قرآن تنها یادگار یک شهید مسیحی

مادر این شهید مسیحی روایت می‌کند:« وارتان زرنگ و مهربان بود. شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به خانه آمد و به من گفت: «مقابل اداره رادیو تلویزیون درگیری شده است و من هم می‌خواهم بروم.» هرچه اصرار کردم که نرود، فایده‌ای نداشت. با ماشین مینی‌ماینری که تازه خریده بود، به آن‌جا رفت. فردای همان شب هم خبر شهادتش را به من دادند.

تنها چیزی که از او به یادگار مانده یک قرآن است که همیشه همراهش بود. گاهی اوقات به من هم می‌گفت: «وضو بگیر و به این قرآن نگاه کن.» من می‌گفتم: «وضو یعنی چه؟» خلاصه وضو گرفتن را یادم داد. الان تنها چیزی که از وارتان برایم مانده همان قرآن است. خیلی دوستش دارم. وقتی سختی‌های زندگی اذیتم می‌کند می‌روم سراغش! همیشه به او می‌گفتم: «مادر تو می‌روی و من تنها می‌مانم.» می‌گفت: «مادرم تو تنها نمی‌مانی آن قدر دوستانم هستند که بعد من بیایند به تو سر بزنند و هوایت را داشته باشند.»

این مادر کلیمی شهر را در جنگ ترک نکرد 

منصور معلمی فرزند شهید غنچه معلمی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا درباره شهادت مادرش روایت می‌کند: من متولد ۱۳۱۲ هستم و توانستم با رتبه هفت وارد دانشگاه بشوم و درس پزشکی بخوانم. یکی از انگیزه‌های من برای اینکه پزشک بشوم به دوران کودکی‌ام باز می‌گردد چرا در کرمانشاه حدود ۱۰ داروخانه وجود داشت که آنها را کلیمیان مدیریت می‌کردند احترامی که مردم برای افراد حاضر در داروخانه می‌گذاشتند موجب شد تا به درس پزشکی علاقه‌مند بشوم. از آنجایی که کودک بودم گاهی دوست نداشتم به مدرسه بروم اما مادر مرحومم اصرار داشت که باید درس بخوانم و همین موجب شد تا بنیه علمی من قوی شود.

 با آغاز جنگ تحمیلی به دلیل تخصصی که داشتم مدت پنج سال را در مناطق مختلف کشور گذراندم و به بیماران و مجروحان جنگی خدمات‌رسانی کردم تا اینکه در روز ۲۹ آذرماه سال ۱۳۶۵ شهر کرمانشاه به شدت از سوی عراق بمباران شد. در جریان این بمباران‌ها یک بمب خوشه‌ای به منزل ما اثبات کرده بود. مادرم در آشپزخانه حضور داشت.

پس از انفجار این بمب کپسولی که درون خانه بود منفجر شد و مادرم به شدت سوخت. ایشان را به تهران منتقل کردیم، اما چند روز بعد به شهادت رسید. این در حالی بود که چند روز پیش از آغاز این بمباران‌ها من اصرار داشتم همراهم به تهران بیاید اما مادرم نمی خواست شهر را ترک کند.

نذر یک مادر شهید زرتشتی برای امام حسین(ع)

تاج گوهر خدا داد کوچکی» مادر شهید «فرهاد خادم» از شهدای زرتشتی کشورمان در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید:«فرهاد کلاس اول یا دوم ابتدایی درس می‌خواند. ماه محرم بود و شب عاشورا. حالش بد شد. اسهال شدید گرفته بود و دیگر جانی در بدن نداشت. همه جا تعطیل بود و کاری نمی‌شد کرد نه همه مقدسات زرتشتی‌ها مانند اهورا مزدا و اَشور زرتشت، بلکه امام حسین(ع)را صدا زدم.بیرون رفتم و در خیابان از بین جمعیت عزادارن عبور می‌کردم که یادم آمد یکی از همسایه‌های‌مان دانشجوی پزشکی است.

رفتم پیش او یک آمپول نوشت. هرطور که بود آن را زیر سنگ پیدایش کردم. بعد از تزریق حالش بهتر شد. در آن لحظه که حال فرهاد بد بود یکی از نذرهایم این بود که هر سال ظهر عاشورا به عزاداران امام حسین (ع) شربت بدهم. با جان گرفتن دوباره فرهاد سر سال نذرم را ادا کردم. خودم شربت را آماده نمی‌کردم که یک وقت مسلمانی بشنود و نخورد و بگوید زرتشتی است.برای همین شکر، آب‌لیمو و گلاب را می‌بردم مسجد و آن‌ها شربتش می‌کردند.

فرهاد هر چقدر که بزرگ‌تر می‌شد عزیزتر می‌شد. برای همین برای سالم ماندن او نذر می‌کردم. این نذرها هم از جنس نذر و نیازهای دین خودمان بود و هم از نذر و نیاز مسلمانان و ایرانی‌ها یعنی امام رضا(ع). آن زمان‌ها برادرم هرمز تازه از آمریکا بازگشته و رئیس دپارتمان دانشگاه مشهد شده بود. برای همین سالی دو سه بار به مشهد می‌رفتیم.»

با شهادت حاج قاسم جگرم آتش گرفت

فروغ منهی مادر سه برادر شهید «داود، رسول و علیرضا خالقی‌پور» هم یکی دیگر زنان قهرمان کشورمان است که باید در این گزارش یادی از او بکنیم. این مادر روایت می‌کند: «فرزندان من به ۲۰ سال نرسیده بودند که به شهادت رسیدند. فرزند اولم داوود درست چند ساعت پس از شهادت شهید همت، در ۲۲ اسفند سال ۶۲ در عملیات خیبر و در جزیره مجنون در حالی که ۱۸ سال بیشتر نداشت به شهادت رسید.

فرزند دوم و سوم خانواده رسول و علیرضا که به ترتیب متولد سال‌های ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند در سال ۱۳۶۷ و در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در منطقه شلمچه و در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند و پیکرشان هم ۴۰ روز بعد به ایران رسید.

 وقتی برای نماز صبح در ۱۳ دی از خواب برخواستم با متوجه شدن شهادت حاج قاسم سلیمانی، جگرم آتش گرفت. این حالت بسیار برایم خاص بود چراکه هنگام شهادت فرزندانم چنین چیزی تکرار نشده بود.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: حضرت ام البنین ع مادر همسر شهيد دفاع مقدس جنگ تحمیلی حضرت ابوالفضل ع امام حسين ع انقلاب اسلامی سازمان اوقاف وامور خیریه دفاع مقدس خوزستان شهيد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۸۶۱۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟

امروز، شنبه -۱۵ اردیبهشت- مصادف با ۲۵ شوال و سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) است؛ امامی که به شیخ الائمه و رئیس مذهب شیعه شناخته می‌شود و سال‌ها به تربیت شاگردانی پرداخت که جهانیان از علم دانشمندان اسلامی انگشت به دهان ماندند.

این روز‌ها که زائران بیت الله الحرام پس از ۹ سال انتظار برای به جا آوردن عمره مفرده عازم مکه شده اند، در مدینه خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیده و در حرم بقیع به زیارت حضرت صادق (ع) و ائمه بقیع می‌روند. در زیارت امین الله که برای امامان معصوم وارد شده، از خدا می‌خواهیم که ما را عاشق برگزیده دوستانش یعنی ائمه قرار دهد و در ادامه از پروردگار می‌خواهیم ما را از اخلاق دشمنانش دور بدارد و در برخی زیارتنامه‌ها به امام عرض می‌کنیم که «من با کسی در صلح و آرامشم که با شما از در دوستی و سلامت درآید و با هر کسی در جنگ و دشمنی هستم که با شما در جنگ است»؛ به ویژه کسانی که کمر به قتل شما بسته اند.

در برخی روایات نیز به نقل از ائمه معصومین آمده که «ما منا الا مقتول او مسموم.» هر یک از ائمه به شهادت رسیدند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. اگر در مظلومیت امام صادق (ع) اشک می‌ریزیم و در شهادت آن حضرت گریه می‌کنیم، باید بدانیم چه کسانی آن حضرت را به شهادت رساندند و چه ویژگی‌هایی داشتند تا تکلیف خود را با آنان مشخص و صف خود را از آنان جدا کنیم.

آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبدالملک و پایان آن با دوازدهمین سال از حکومت ابوجعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است. در واقع آن حضرت از آغاز ولادت تا هنگام شهادت، حکومت جائرانه ۱۰ نفر از امویان به نام‌های عبدالملک پسر مروان، ولید پسر عبدالملک (ولید اول)، سلیمان پسر عبدالملک، عمر پسر عبدالعزیز، یزید پسر عبدالملک (یزید دوم)، هشام پسر عبدالملک، ولید پسر یزید (ولید دوم)، یزید پسر ولید (یزید سوم)، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد و دو تن از عباسیان یعنی سفاح و منصور را تحمل کردند.

اگرچه دومین خلیفه عباسی از نوادگان عباس بن عبدالمطلب بود و ساخت شهر بغداد به دستور او انجام گرفت ولی نباید فراموش کنیم که در دوره خلافت او، قیام‌های متعددی از جمله قیام نفس زکیه رخ داد و به دستور او بسیاری از سادات حسنی زندانی شده و به شهادت رسیدند و در نهایت امام صادق (ع) به دستور او به شهادت رسید.

حجت الاسلام مهدی پیشوایی که در دوران کرونا دار فانی را وداع گفت، در کتاب سیره پیشوایان نوشت: ابوجعفر منصور از تحرک و فعالیت سیاسی امام صادق (ع) سخت نگران بود. محبوبیت عمومی و عظمت علمی امام بر بیم و نگرانی او می‌افزود. به همین جهت هر از چندی به بهانه‌ای امام را به عراق احضار می‌کرد و نقشه قتل او را می‌کشید ولی هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف می‌شد. منصور شیعیان را در مدینه به شدت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، به طوری که در مدینه جاسوسانی داشت که کسانی را که با شیعیان امام صادق رفت وآمد داشتند، گردن می‌زدند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: امام، یاران خود را از نزدیکی و همکاری با دربار خلافت باز می‌داشت. روزی یکی از یاران امام پرسید «برخی از ما شیعیان گاهی دچار تنگ دستی و سختی معیشت می‌گردد و به او پیشنهاد می‌شود که برای این‌ها (بنی عباس) خانه بسازد، نهر بکند (و اجرت بگیرد)، این کار از نظر شما چگونه است؟» امام فرمود «من دوست ندارم که برای آن‌ها (بنی عباس) گرهی بزنم یا درِ مشکی را ببندم، هرچند در برابر آن پول بسیاری بدهند. زیرا کسانی که به ستمگران کمک کنند، در روز قیامت در سراپرده‌ای از آتش قرار داده می‌شوند تا خدا میان بندگان حکم کند».

پیشوایی افزود: امام، شیعیان را از ارجاع مرافعه به قُضات دستگاه بنی عباس نهی می‌کرد و احکام صادر شده از محکمه آن‌ها را شرعاً لازم الإجرا نمی‌شمرد. امام هم چنین به فقیهان و محدثان هشدار می‌داد که به دستگاه حکومت وابسته نشوند ومی فرمود: فقیهان اُمَنای پیامبرانند، اگر دیدید به سلاطین روی آوردند (و با ستمکاران دمساز و همکار شدند) به آنان بدگمان شوید واطمینان نداشته باشید.

امام صادق (ع) همواره از منصور دوانیقی دوری می‌گزید و استاد پیشوایی با اشاره به یک روایت در این زمینه نوشت: روزی منصور به امام صادق (ع) نوشت «چرا مانند دیگران نزد ما نمی‌آیی؟» امام در پاسخ نوشت «ما (از لحاظ دنیوی) چیزی نداریم که برای آن از تو بیمناک باشیم و تو نیز از جهات اُخروی چیزی نداری که به خاطر آن به تو امیدوار شویم. تو نه دارای نعمتی هستی که بیاییم به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و نه خود را در بلا و مصیبت می‌بینی که بیاییم به تو تسلیت دهیم، پس چرا نزد تو بیاییم؟!» منصور نوشت «بیایید ما را نصیحت کنید» که امام پاسخ داد «اگر کسی اهل دنیا باشد، تو را نصیحت نمی‌کند و اگر هم اهل آخرت باشد، نزد تو نمی‌آید!»

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار (ع) درباره احضار امام ششم (ع) به مرکز خلافت نوشت: منصور گاهی با امام صادق (ع) سخت می‌گرفت و گاهی آسان. ظاهرا هیچ وقت حضرت را به زندان نبرد ولی خیلی از اوقات ایشان را تحت‌نظر قرار می‌داد. یک دفعه ظاهرا دو سال حضرت را در کوفه تحت‌نظر قرار داد و چندین بار امام را احضار کرد و فحاشی و هتاکی نمود که «می‌کشمت، گردنت را می‌زنم؛ تو علیه من تبلیغ می‌کنی و مردم را بر علیه من می‌شورانی...».

عبداللّه بن فضل بن ربیع از پدرش (وزیر دوره عباسی) نقل کرده است: منصور، در سال ۱۴۷ سفر حج کرد و بعد به مدینه رفت و به ربیع گفت «کسی را به دنبال جعفر بن محمّد بفرست تا او را با رنج و عذاب نزد ما بیاورد. خدا مرا بکشد، اگر من او را نکشم!» ربیع چنان وانمود کرد که فراموش کرده است. دوباره منصور تکرار کرد و ربیع هم باز خود را به غفلت زد. این بار منصور نامه تندی به ربیع نوشت و به او پرخاش کرد و فرمان داد که کسی را بفرستد تا جعفر بن محمّد را بیاورد.

زمانی که امام صادق (ع) وارد شد، منصور شروع به تهدید آن حضرت کرد و سخنان درشت به زبان آورد و گفت «ای دشمن خدا! مردم عراق تو را رهبر خود دانسته و زکات مالشان را برای تو می‌فرستند و تو از سلطنت من سرپیچی می‌کنی و در پی آشوب و غائله هستی، خدا مرا بکشد که اگر من تو را نکشم!»

زمام داران بنی امیه می‌کوشیدند تا به هر شکلی مردم را از مکتب اهل بیت (ع) دور نگه داشته، میان آنان و پیشوایان بزرگ اسلام فاصله ایجاد کنند و به این منظور مردم را به مفتیان وابسته به حکومت وقت یا حداقل فقیهان سازشکار و بی ضرر رجوع می‌دادند. زمام داران عباسی نیز با آن که در آغاز کار، شعار طرفداری و حمایت از بنی هاشم را دستاویز رسیدن به اهداف خویش قرار داده بودند ولی پس از آن که جای پای خود را محکم کردند، همین برنامه را در پیش گرفتند.

خلفای عباسی همانند امویان، پیشوایان بزرگ خاندان نبوت را که جاذبه معنوی و مکتب حیات بخش آنان مردم را شیفته و مجذوب خود ساخته و به آنان بیداری وتحرک می‌بخشید، برای حکومت خود کانون خطر تلقی می‌کردند و از این رو کوشش می‌کردند به هر وسیله‌ای که ممکن است، آنان را در انزوا قرار دهند که این موضوع، در زمان امام صادق (ع) بیش از هر زمان دیگری به چشم می‌خورد.

در عصر امام ششم حکومت‌های وقت به طور آشکارا تلاش می‌کردند تا افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب آن حضرت بودند، در برابر مکتب امام بر مسند فتوا و فقاهت نشانده و مرجع مردم معرفی کنند، چنان که ابن ابی ذئب و مالک بن انس را بر مسند فتوا نشاندند.

منصور ملعون پس از به شهادت رساندن حضرت صادق (ع) تصمیم گرفت تا جانشین آن حضرت را نیز به قتل برساند و لذا وقتی توسط محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه از شهادت امام صادق (ع) آگاه شد، طی نامه‌ای به وی نوشت «اگر جعفر بن محمد شخصی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن!» طولی نکشید که گزارش فرماندار مدینه به این مضمون به بغداد رسید که «جعفر بن محمد ضمن وصیتنامه رسمی خود، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده که عبارتند از خلیفه وقت، منصور دوانیقی! محمد بن سلیمان یعنی فرماندار مدینه و خود گزارش دهنده! عبدالله بن جعفر بن محمد که برادر بزرگ امام کاظم (ع) بود، موسی بن جعفر (ع) و حمیده همسر آن حضرت».

فرماندار در ذیل نامه کسب تکلیف کرده بود که کدام یک از این افراد را باید به قتل برساند و منصور که هرگز تصور نمی‌کرد با چنین وضعی روبرو شود، فوق العاده خشمگین شد و فریاد زد «این‌ها را نمی‌شود کشت!» این وصیت نامه امام صادق (ع) یک حرکت سیاسی بود. زیرا آن حضرت از قبل امام بعدی و جانشین واقعی خود یعنی امام کاظم (ع) را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بود ولی از آنجا که از نقشه‌های شوم و خطرناک منصور آگاهی داشت، برای حفظ جان پیشوای هفتم چنین وصیتی کرده بود.

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • مراسم عزاداری شهادت حضرت امام صادق (ع) در بیت نماینده ولی فقیه در خوزستان
  • تشییع و خاکسپاری مادر شهید ایزدیان در مسجدسلیمان+فیلم
  • قدردانی بسیار خاص و متفاوت از مادران در لالیگا اسپانیا | روز مادر در استادیوم | ویدئو
  • شهدا بار دیگر با پیام آزادگی در اصفهان تشییع شدند
  • به مناسبت روز مادر در اسپانیا؛ بازیکنان ختافه همراه مادران‌شان وارد زمین شدند / فیلم
  • چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
  • تشییع و خاکسپاری پیکر شهید رنجنوش، هم اکنون در همدان
  • یک مرزبانان در بانه به شهادت رسید
  • تشییع و خاکسپاری پیکر شهید رنجنوش، دقایقی دیگر در همدان
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم